داوطلب مرگ
 
 

از اعماق وجود فریاد می کشم نه برای شنیدن

تنها برای مبارزه، مبارزه با سکوت

فریاد میکشم از اعماق قلبم بر ساحل دریای نیلگون چشمانت

در ساحل بارانی چشمانت تنها رنگ غم را میبینم

آرام شکست می خورم

و سکوت دنیایم را در بر میگیرد

فریاد، سکوت، غم و چشمانت به کناره میروند و تنها من میمانم

چگونه فریاد کشم وقتی در بند سکوت اسیرم ؟

کاش در زندان قلبت زندانی بودم و اسارت در بند سکوت را نمیدیدم

اسارتم در بندیست که قطورتر و محکم تر از تمامی بندهای دنیاست

سلولم  کوچکتر از دلتنگترین قلبهای عاشق دنیاست

دیوارهایش به بلندای امواج ترانه عشاق و میله هایش به قطوری پیوند دو عاشق

خسته ام، خسته تر از همه مسافران دره دلتنگی

به کناری میروم، آرام و تنها مینشینم و فقط به امید  فریاد یک نفر هستم، که مرا از بند این اسارت برهاند

فریاد از آن من نیست اما برای من و فقط من طنین انداز میشود

میدانم فاصله سکوت من تا فریاد تو خیلی زیاد شده است

اما منتظر می مانم، چون می دانم عاقبت فریاد تو در سکوت من طنین انداز خواهد شد

به امید رهایی یک اسیر از بند اسارت سکوت... 


ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:28 :: توسط : مهدیه

لیاقت میخواهد

بودن در شعرهای دختری كه

با تمامی عشقش نبودنت را اشك میریزد

تعجب نكن!! در بی لیاقتی تو شكی نیست

اینجا دلیل بودنت میان بغض هایم خریت خودم است نه لیاقت تو

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 8:25 :: توسط : مهدیه

عجب دنیایی شده.

 

کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را..

 

عجب دنیایی شده.

 

کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را..

 

و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را..

 

و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!!

 

اما گاهی میان آدم ها گم میشوم..

 

آدم ها را بلد نیستم هنوز.

و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را..

 

و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!!

 

اما گاهی میان آدم ها گم میشوم..

 

آدم ها را بلد نیستم هنوز.


ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, :: 12:37 :: توسط : مهدیه

 

می آیی عاشق می کنی
محو می شوی
تا فراموشت می کنم
دوباره می آیی
تازه می کنی خاطرات را
محو می شوی
به راستی که سراب از تو با ثبات تر است!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من هر روز در تلاشم تا خا طرم بماند

و تو هر شب دعا می کنی

که فراموش کنی!

خاطراتمان چه بلا تکلیف اند!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

نگران نباش عشق من
یارانه ام را به حسابم ریخته اند
ومن دیگر آنقدر ثروتمند شده ام
که می توانم تورا تا هر کجا که بخواهی برسانم.
راستی …

هنوز هم اهل پیاده روی هستی ؟!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *  

آنگاه که …
ضربه های تیشه زندگی را
بر ریشه ی آرزوهایت حس می کنی؛
به خاطر بیاور که…
زیبایی شهاب ها
از شکستن قلب ستارگان است!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بعد از گرفتن دست هایت، تمام دنیا را لمس خواهم کرد تا عشق به همه سرایت کند !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فاتح قلبها می شوی
و انگاه که طبق محاسباتت
عاشق تر از شما در زمین وجود ندارد…
بهانه مهربانیت،
تو را رها خواهد کرد
ابن هم یکی دیگر از سیاه چاله های تستی،
در مبحث نامعادلات عاشقانه!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من ،

مهری که از تو در قلبم دارم

و صدای تو از آنسوی تلفن !

کفش هایت را بپوش و به دیدارم بیا

فکر قلب تنهایم را بکن !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عشق را با تمام وجود فریاد خواهم زد

تا به دنیا ثابت کنم؛

تمام مسیر ها به طرف مشترک موردنظر اشغال نمی باشد!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آن گاه که؛ دوازدهمین زنگ نیمه شب نواخته می شود؛
در انتظار پایان شادی هایت نباش
و بدان که هیچ دری بروی تو بسته نخواهد شد.
زیرا در این قصه …
خداوند ؛ فرشته مهربان توست!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

یگفتی که دوستم نداری!

به اندازه ی تمام قطره های بارانی..

که بر صورتت می ریزد و من نیز دوستت دارم

بدون توجه به چتری که…. بر روی سرت گرفتی

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چندین نامه نوشته ام،
با ادرسهایی که نمی دانم به کجا خواهند رسید!
سلام.
از خدا وند برایت بهترین ها را خواسته ام
می دانم که تو
به آرزوهایت خواهی رسید!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من را رها کن لطفا…

دو دستم که عمری به سوی تو دراز است ،
رهـــــا کن !
من را که نمی توانی بالا بکشی
می ترسم . . .
خودت هم به زمین بیافـتـی !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تکه های قلبم را با تو قسمت می کنم

شاید هیچ اثری بر این سرمای زمستانی نداشته باشد؛ اما…

برای لحظه ای می توانی گرمای عشق واقعی را در دستانت حس کنی!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

به کدامین کتاب مقدس دنیا سوگند بخورم؟
که از یاد عاشقان واقعی ات نخواهی رفت؛
حتی اگر تو را…
به آخرین صفحات تاریخ تبعید کرده باشند!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

افسانه ها می گویند
که خوشبخت ترین انسان زمین را
می توان سوار بر اسبی تک شاخ یافت،
چشم هایت را باز کن
تا باور کنی که بهترینی!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انگار روزی دیگر فرا رسیده است.
اگر چشم هایت گشوده شده اند
و اگر می توانی صادقانه لبخند بزنی
بدان که خداوند…
هنوز عاشق توست!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خورشید سعادت را
بر آسمان خانه شما می بینم.
صبور باش…
تیره ترین ابر ها هم ،
چند روزی بیشتر
دوام نمی آورند!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو را دوست خواهم داشت
آن چنان که خود را
حتی اگر…
تمام عشاق را دیوانه بخوانی
و عشق را قصه ای بی انجام
من …
تو را دوست خواهم داشت
بیشتر از آن چه؛ خود را!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عزیز دلم

زندگی من به اندازه کافی شبیه فیلم های هندی بی سر و ته است !

تو دیگر

پشت درخت های تقدیر و حادثه پنهان نشو !!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چگونه می خواهی دوستت دارم هایت را…

باور کند؟!
وقتی رد دندان های من را
گوشه ی شکلات هدیه ی تو
در روز عشاق می بیند؟!
کاش می فهمیدی کاغذ کادو را
مخفیانه باز کرده ام!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

عزیز دلم تو با همه فرق داری !

ما در مقابل آفتاب خشک شده ایم اما …

من یقین دارم که خداوند

خود در گل ِ تو دمیده است !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر بخواهم صادق باشم
دیگر
به دنبال کسی که درکم بکند نیستم !
من از ابتدای کودکی روروَکم را شکستم
تا روی پا های خودم بایستم !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تو را به دادگاه خواهم کشید…
شاید به حبس ابد محکوم شوی
جزییات جنایتت معلوم نیست
اما،
اثر انگشتت را…
روی قلبی شکسته ام یافته ام!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی گرفته ای ،
وقتی که ناخوشی
وقتی شبانه روز فقط
وقت می کشی ،
دستامو پس نزن
پای دلم بشین
یک بار ، یک نفر هم غیر خودت ببین !

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

همیشه برایت بهترین ها را خواسته ام
در هرشرایطی و به هر نحوی
وقتی غریبه ها این گونه به تو ایمان دارند
چگونه می توانی ناامید باشی
دوست من ؟

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر قدر ثانیه های
بدون بازگشت را می دانستند
و از قله های باشکوه موفقیت
چیزی شنیده بودند؛
هیچ گاه …
برای در چاله مانده؛
چاه را توصیف نمی کردند!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من دیر زمانیست ،

خدا را در آغوش فشرده ام !

من سال ها

در بهشت می زیسته ام

بی تردید ، بی دلهره ، بی عذاب ِ کارهای نکرده

من سال هاست که دیگر …

به گناه اعتقادی ندارم !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

کمبود خواب
با یک روز مرخصی حل می شود.
کمبود وقت
با مدیریت زمــان.
سایر کمبود ها نیـــز علاجی دارند

با کمبود دست هایت چه کنــم ؟!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

ازخودمان گرفته تا خدا

……

( ادامه اش نمی دهم

خودت فکر کن چرا؟!!)

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

دلم برایت تنگ شده !
می خواهم آنقدر اشک بریزم
تا غبار فاصله از قلبم تمیـــز شود .
ولی می ترسم …
” تهران” ، ” ونیــــز” شود !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلتنگی … دلتنگی …

همانند سربازی که تازه از جنگ بازگشته

محتاج نوازش دست هایت هستم

باور کن که دلتنگی … دلتنگی …

دلتنگی مرگ تدریجی ست !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

  می دانی …

پزشکان که هیچ

حتی مامورین بازیافت هم

از این قلب شکسته

 قطع امیدکرده اند !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دهان که به سخن باز کرد

بوی رفتن را احساس کردم !

و من چه کودکانه فکر می کردم

با آدامس نعنایی…

می شود سرنوشت را تغییر داد !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی که چشم بسته
روی طنابی که یک سرش در دست تو بود ،
بنــد بازی می کردم …
دریافتم که همیشه در عشق ،
مساله اعتماد بوده است.
میان چشم های بسته من و
دست های لرزان تــو !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چوب کبریت های نیمه سوخته
و چشم هایی…
در حسرت دوباره دیدنت.
به امتحانش می ارزید
ولی ای کاش
قصه های زمان کودکی بر اساس واقعیت بود!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به سلام ها دل نمی بندم،

از خداحافظی ها غمگین نمی شوم،
دیگر عادت کرده ام
به تکرار یکنواخت دوری و دوستی
خورشید و ماه!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می گفتند که …
چشمانت دیگر جاذبه ای ندارند!
امروز از آنها افتادم ،
باورم شد !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق.
مرا در خود کشیده ای
برمودای من!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

می گفتی که طراوت باران من را به خاطرت می آورد،
و سخاوتش سرزمین قلبهارا آرام می سازد.
اما؛ امروز سیل همه چیز را با خود برد،
یاد حرفهای روز آخرت افتادم!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

عشق اگر وجود داشته باشد
اولویت اول زندگی آدم می شود
پس…
نگو عاشقمی
وقتی به فکر همه هستی
جز من!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

از روزی که
تو ، پا به زمین گذاشتی
گرم شدنش آغاز شد !
و هنـوز دانشمندان در پی اینند ،
که چرا یخ های قطب جنوب …
آب می شوند ؟!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به همدیگر می رسیم
حتی اگر ،
دیوار چین بین دست هایمان باشد !
کجی از خاطرات برج پیزا محو خواهد شد ،
هر کجا که …
داربست هایمان باشد !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چرا غمگینی ؟؟؟
آن گاه که باید گرم و بی تاب باشی!!!
اسطوره ی افسانه های شرق!
چرا می خواهی آخرین خط یک کتاب باشی؟!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

«یکی زود به ستوه می‌آید
زود می‌رنجد
زود می‌رود
زود بر می‌گردد
یکی به ستوه نمی‌آید
نمی‌رنجد
دیر می‌رود، برنمی‌گردد.»

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

او که سیبی از شاخه چید،
تا بگوید: “دوستت دارم!”
شرمسار عشق شد!!!

من که کاری نکرده بودم

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

وقتی قرار شد من بی قرار تو باشم ” و تو تنها قرار زندگیم باشی از هر چه قرار غیر از تو باشد خواهم گذشت….

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

با تو خواهم بود .
هر کجا که باشی .
و ذهنت را سرشار از امید خواهم کرد .
و دیگر هیچ گاه غم به سراغت نخواهد آمد .
حتی اگر الان …
بعد از ظهر دلگیر جمعه باشد !!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 

رام من نمیشوند این واژه های حسود

بگذار فریبشان دهم

مینویسم

دوستت ندارم

اما

تو بخوان……

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

GetBC(28);

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:, :: 12:7 :: توسط : مهدیه

بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…

 

خیلی سخته که مخاطب یکی باشی ولی هیچوقت براش خاص نباشی

 

بـﮧ هیچ ے

دیگر
טּ نَدآرَم !

شُدم ..

گُـنآهَش پآے
 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 13:19 :: توسط : مهدیه

 دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 13:17 :: توسط : مهدیه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 13:16 :: توسط : مهدیه

دلم برای دستمال کاغذی های خانه مان می سوزد؛

هرشب به جای آرام گرفتن و خوابیدن...

در اشک های من غرق می شوند......!!!


 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 13:24 :: توسط : مهدیه

خیلی وقت است که دیگر چای را با قند نمی نوشم...

می خواهم عادت کنم به تلخی...

و خوب می دانم که روزی، آنقدر به تلخی چشمانت عادت می کنم؛ که شیرینی خنده هایت

دلم را خواهد زد...!

بگذار ببینم کی بود بار آخری که منحنی لبخند می کشیدی،

روی نمودار شادی هایت...؟؟؟

یک سال؟

دو سال؟

نه؛!

انگار هزار سال نوری است که،

از کهکشان خنده هایت خبری نیست...!!!

اصلا بیا از خاطره هایم  برایت بگویم؛

خاطراتی که

روزگاری...

پر بودند از لحن کودکانه ی شادی

و حالا شده اند

درست شبیه صفحه ی حوادث روزنامه ها؛

سرد...

سوت و کور...

با تیتر های درشتی از اتفاقات غم انگیز...

مثل حادثه ی تلخ نگاهت!

یادت هست؟!

اعتراف می کنم که مقصر تو نبودی!

بی احتیاطی از دل من بود...

از دل من...!


 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 13:22 :: توسط : مهدیه


اگــر دری میان ما بــود،
مــی‌کــوفتــم؛
درهــم مــی‌کــوفتــم!

اگــر میــان مــا، دیــواری بــود،
بــالا مــی‌رفتــم، پــاییــن مــی‌آمــدم؛
فــرو مــی‌ریختــم!

اگــر کــوه بــود، دریــا بــود،
پــا مــی‌گــذاشتــم
بــر نقشــه‌ جهــان و نقشــه‌ای دیگــر، مــی‌کشیــدم!


امــا میــان مــا، هیــچ نیســت

هیــچ؛

و تنــها بــا هیــچ،

هیــچ کــاری نمــی‌شــود کــرد…


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:51 :: توسط : مهدیه

 عاشقم مـن ، عاشقی بی‌قـرارم          کس ندارد ، خبر از دل زارم
                                                آرزویی جز تو در دل ندارم
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم      مِهـر تو ای مه ، آرزومندم      بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
                    از تـو وفــا خواهم           من زخدا خواهم            تا به‌رهت بازم ، جان
                    تـا بـه‌تـو پیـوستم          از همه بگسستم           برتو فدا سازم ، جان
                                                             
            عاشقم مـن ، عاشقی بی‌قـرارم          کس ندارد ، خبر از دل زارم
                آرزویی جز تو در دل ندارم
   من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم      مِهـر تو ای مه ، آرزومندم      بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
        خیز و با من ، در افق‌ها سفر کُن          دلنوازی ، چون نسیم سحر کُن
             ساز دل را ، نغمه‌گر کُن          همچو بلبل ، نغمه سر کُن
       نغمه‌گر کُن ، همچو بلبل ، نغمه سر کُن


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:51 :: توسط : مهدیه

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ  اشتیاق دلی درد مند  را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 

____________________$$$$$$$

_____________________$$$$$$$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
__$$$_________________$$$$$$$$$
$_____________________$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__$$$$$$$$


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:50 :: توسط : مهدیه

وقتي كسي رو دوست داري  حاضري جون فداش كني

حاضري دنيا رو بدي  فقط يك بار نگاهش كني

به خاطرش داد بزني  به خاطرش دروغ بگي

رو همه چيز خط بكشي  حتي رو برگه زندگي

وقتي كسي تو قلبته  حاضري دنيا بد باشه

فقط اوني كه عشقته عاشقي رو بلد باشه

قيده تمومه دنيا رو به خاطره اون ميزني

خيلي چيزا رو ميشكني تا دله اونو نشكني

حاضري بگذري از دوستايه امروز و قديم

اما صداشو بشنوي شب از ميون دو تا سيم

حاضري قلبه تو باشه پيشه چشايه اون گرو

فقط خدا نكرده اون يك وقت بهت نگه برو

حاضري حرفه قانون رو ساده بزاري زير پات

به حرفه اون گوش بديو به حرفه قلبه با وفات

وقتي بشينه به دلت از همه دنيا ميگذري

تولد دوبارته اسمشو وقتي ميبري

حاضري جونت رو بدي ، يه خار تويه دستشم نره

حتي يه ذره گردو خاك مبادا تو چشاش بره

وقتي كسي تو قلبته يك چيزه قيمتي داري

ديگه به چشمات نمياد اگر كه ثروتي داري


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:48 :: توسط : مهدیه


 

 

 

كاش ميدانستي...


من سكوتم...حرف است


خنده هايم...حرف است


حرف هايم...حرف است


كاش ميدانستي...


كاش ميفهميدي...


كاش...


و صد كاش نمي ترسيدي


كه مبادا دلم پيش دلت گير كند


يا نگاهم پلي از عشق به دستان تو زنجير كند


من كمي زودتر از خيلي دير


مثل نور،از شب چشم تو سفر خواهم كرد


تو نترس...

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:46 :: توسط : مهدیه


لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست...


تا بدانی نبودنت آزارم می دهد...


لمس کن نوشته هایی را که


لمس ناشدنیست و عریان


که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد


لمس کن گونه هایم را


که خیس اشک است و پر شیار...


لمس کن لحظه هایم را


تو که میدانی من چگونه عاشقت هستم


لمس کن این با تو نبودن ها را...


لمس کن...


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:43 :: توسط : مهدیه


گله ای نیست...


خودم آرزو کردم به هرچه میخواهی برسی


آرزویم برآورده شد


به "او" رسیدی...


 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:43 :: توسط : مهدیه


سر به هوا نیستم


اما...


همیشه چشم به آسمان دارم


حال عجیبی ست...


دیدن همان آسمان که


شاید "تو"


دقایقی پیش...


به آن نگاه کرده ای...!!!



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:41 :: توسط : مهدیه


نگران نباش


حال من خوب است...


بزرگ شده ام...


ديگر آنقدر كوچك نيستم كه در دلتنگي هايم گم شوم!!!


آموخته ام...


كه اين فاصله ي كوتاه بين لبخند و اشك،نامش"زندگيست"


آموخته ام كه ديگر دلم براي "نبودن" تنگ نشود...


راستي،دروغ گفتن را نيز،خوب ياد گرفته ام


حال من خوب است،خوبه خوب...



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:32 :: توسط : مهدیه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:30 :: توسط : مهدیه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:28 :: توسط : مهدیه

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داوطلب مرگ و آدرس tanha374.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 6323
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content