داوطلب مرگ
 
 

بــــــاور کن خیلی حـــــــرف است

وفـــــــــادار دســـــــــت هایی باشی ،

که یکبار هم لمســـــــشان نکرده ای…

 

خیلی سخته که مخاطب یکی باشی ولی هیچوقت براش خاص نباشی

 

بـﮧ هیچ ے

دیگر
טּ نَدآرَم !

شُدم ..

گُـنآهَش پآے
 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 13:19 :: توسط : مهدیه

 دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 13:17 :: توسط : مهدیه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 23 اسفند 1391برچسب:, :: 13:16 :: توسط : مهدیه

دلم برای دستمال کاغذی های خانه مان می سوزد؛

هرشب به جای آرام گرفتن و خوابیدن...

در اشک های من غرق می شوند......!!!


 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 13:24 :: توسط : مهدیه

خیلی وقت است که دیگر چای را با قند نمی نوشم...

می خواهم عادت کنم به تلخی...

و خوب می دانم که روزی، آنقدر به تلخی چشمانت عادت می کنم؛ که شیرینی خنده هایت

دلم را خواهد زد...!

بگذار ببینم کی بود بار آخری که منحنی لبخند می کشیدی،

روی نمودار شادی هایت...؟؟؟

یک سال؟

دو سال؟

نه؛!

انگار هزار سال نوری است که،

از کهکشان خنده هایت خبری نیست...!!!

اصلا بیا از خاطره هایم  برایت بگویم؛

خاطراتی که

روزگاری...

پر بودند از لحن کودکانه ی شادی

و حالا شده اند

درست شبیه صفحه ی حوادث روزنامه ها؛

سرد...

سوت و کور...

با تیتر های درشتی از اتفاقات غم انگیز...

مثل حادثه ی تلخ نگاهت!

یادت هست؟!

اعتراف می کنم که مقصر تو نبودی!

بی احتیاطی از دل من بود...

از دل من...!


 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 13:22 :: توسط : مهدیه


اگــر دری میان ما بــود،
مــی‌کــوفتــم؛
درهــم مــی‌کــوفتــم!

اگــر میــان مــا، دیــواری بــود،
بــالا مــی‌رفتــم، پــاییــن مــی‌آمــدم؛
فــرو مــی‌ریختــم!

اگــر کــوه بــود، دریــا بــود،
پــا مــی‌گــذاشتــم
بــر نقشــه‌ جهــان و نقشــه‌ای دیگــر، مــی‌کشیــدم!


امــا میــان مــا، هیــچ نیســت

هیــچ؛

و تنــها بــا هیــچ،

هیــچ کــاری نمــی‌شــود کــرد…


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:51 :: توسط : مهدیه

 عاشقم مـن ، عاشقی بی‌قـرارم          کس ندارد ، خبر از دل زارم
                                                آرزویی جز تو در دل ندارم
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم      مِهـر تو ای مه ، آرزومندم      بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
                    از تـو وفــا خواهم           من زخدا خواهم            تا به‌رهت بازم ، جان
                    تـا بـه‌تـو پیـوستم          از همه بگسستم           برتو فدا سازم ، جان
                                                             
            عاشقم مـن ، عاشقی بی‌قـرارم          کس ندارد ، خبر از دل زارم
                آرزویی جز تو در دل ندارم
   من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم      مِهـر تو ای مه ، آرزومندم      بـــــر تـــــو پــابـنـــدم
        خیز و با من ، در افق‌ها سفر کُن          دلنوازی ، چون نسیم سحر کُن
             ساز دل را ، نغمه‌گر کُن          همچو بلبل ، نغمه سر کُن
       نغمه‌گر کُن ، همچو بلبل ، نغمه سر کُن


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:51 :: توسط : مهدیه

بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی

آهنگ  اشتیاق دلی درد مند  را

شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق

آزار این رمیده ی سر در کمند را

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت

اندوه چیست، عشق کدامست، غم کجاست

بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان

عمریست در هوای تو از آشیان جداست

دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام

خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

شاید که جاودانه بمانی کنار من

ای نازنین که هیچ وفا نیست با منت

تو آسمان آبی آرام و روشنی

من چون کبوتری که پرم در هوای تو

یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

با اشک شرم خویش بریزم به پای تو

بگذار تا ببوسمت ای نوشخند  صبح

بگذار تا بنوشمت ای چشمه ی شراب

بیمار خنده های توام ، بیشتر بخند

خورشید آرزوی منی ، گرم تر بتاب

 

____________________$$$$$$$

_____________________$$$$$$$$$$
__________________$$$$$$$_$$$$$$
_________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
_____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$
____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$
__$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$
__$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$
_$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$
_$$$_$$_$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$__$$$$$$$$$
$_$$$$$$___$$$$$$$$
_$$$$$$$$$__$$$$$$$
$_$$$$$$$$___$$$$$$
$$_$$$$$$$$___$$$$$
$$$_$$$$$$$$__$$$$$$
_$$$_$$$$$$$$$_$$$$$
$$$$$ __$$$$$$$$_$$$$
$$$$$$$ __$$$$$$$$$__$
$_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$$
$$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$$$
$$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$
__$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$
_$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$
_$$$_$$_____________$$$$$$$$$$
_$$_$$______________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
_$$$$________________$$$$$$$$$$
__$$$_________________$$$$$$$$$
$_____________________$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$$$$$__$$$$$
$___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$
$____________________$$$$$__$$$$$$$$


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:50 :: توسط : مهدیه

وقتي كسي رو دوست داري  حاضري جون فداش كني

حاضري دنيا رو بدي  فقط يك بار نگاهش كني

به خاطرش داد بزني  به خاطرش دروغ بگي

رو همه چيز خط بكشي  حتي رو برگه زندگي

وقتي كسي تو قلبته  حاضري دنيا بد باشه

فقط اوني كه عشقته عاشقي رو بلد باشه

قيده تمومه دنيا رو به خاطره اون ميزني

خيلي چيزا رو ميشكني تا دله اونو نشكني

حاضري بگذري از دوستايه امروز و قديم

اما صداشو بشنوي شب از ميون دو تا سيم

حاضري قلبه تو باشه پيشه چشايه اون گرو

فقط خدا نكرده اون يك وقت بهت نگه برو

حاضري حرفه قانون رو ساده بزاري زير پات

به حرفه اون گوش بديو به حرفه قلبه با وفات

وقتي بشينه به دلت از همه دنيا ميگذري

تولد دوبارته اسمشو وقتي ميبري

حاضري جونت رو بدي ، يه خار تويه دستشم نره

حتي يه ذره گردو خاك مبادا تو چشاش بره

وقتي كسي تو قلبته يك چيزه قيمتي داري

ديگه به چشمات نمياد اگر كه ثروتي داري


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:48 :: توسط : مهدیه


 

 

 

كاش ميدانستي...


من سكوتم...حرف است


خنده هايم...حرف است


حرف هايم...حرف است


كاش ميدانستي...


كاش ميفهميدي...


كاش...


و صد كاش نمي ترسيدي


كه مبادا دلم پيش دلت گير كند


يا نگاهم پلي از عشق به دستان تو زنجير كند


من كمي زودتر از خيلي دير


مثل نور،از شب چشم تو سفر خواهم كرد


تو نترس...

 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:46 :: توسط : مهدیه


لمس کن کلماتی را که برایت مینویسم


تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست...


تا بدانی نبودنت آزارم می دهد...


لمس کن نوشته هایی را که


لمس ناشدنیست و عریان


که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد


لمس کن گونه هایم را


که خیس اشک است و پر شیار...


لمس کن لحظه هایم را


تو که میدانی من چگونه عاشقت هستم


لمس کن این با تو نبودن ها را...


لمس کن...


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:43 :: توسط : مهدیه


گله ای نیست...


خودم آرزو کردم به هرچه میخواهی برسی


آرزویم برآورده شد


به "او" رسیدی...


 


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:43 :: توسط : مهدیه


سر به هوا نیستم


اما...


همیشه چشم به آسمان دارم


حال عجیبی ست...


دیدن همان آسمان که


شاید "تو"


دقایقی پیش...


به آن نگاه کرده ای...!!!



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:41 :: توسط : مهدیه


نگران نباش


حال من خوب است...


بزرگ شده ام...


ديگر آنقدر كوچك نيستم كه در دلتنگي هايم گم شوم!!!


آموخته ام...


كه اين فاصله ي كوتاه بين لبخند و اشك،نامش"زندگيست"


آموخته ام كه ديگر دلم براي "نبودن" تنگ نشود...


راستي،دروغ گفتن را نيز،خوب ياد گرفته ام


حال من خوب است،خوبه خوب...



ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:32 :: توسط : مهدیه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:30 :: توسط : مهدیه


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 11:28 :: توسط : مهدیه

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داوطلب مرگ و آدرس tanha374.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 1
بازدید کل : 6323
تعداد مطالب : 20
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content